گروه فلز در سال 1371 با هدف خدمت به تولید کنندگان و صاحبان صنایع تاسیس گردید ...
قیمت ورق استیل؛ فروش انواع ورق استیل صنعتی و ورق استنلس استیل در آلیاژ و ضخامت های مختلف. با حرفهایها خرید کنید تلفن: 35089-021
"معجزه هنر آرت دکو، این اعجوبه جهان، به گونه ای است که برخلاف هجوم تمام واقعیت ها، هنوز عقاب هایش بر فراز خیابان لگسینگتون مشرف بوده و گویی به شدت از آن محافظت می نماید. در این شهر کارناوال های قدیمی، این ساختمان آنقدر خارق العاده و زیبا است که عصر اتومبیل ویلیام ون آلن را تداعی می کند که در آن زمان، فقط پول و سرمایه والتر کرایسلر، مواد و مصالح این ساختمان دارای سبک کلیسا را می توانست تهیه نماید." کلودیا راث پیِرپوینت (Claudia Roth Pierpoint)، 2004
والتر پرسی کرایسلر (WALTER PERCY CHRYSLER) (1875-1949) (شکل 21) در تاریخ 2 آوریل 1875 با اصالت هلندی، در وامِگوی شهر کانزاس متولد شد. پدرش مهندس لوکوموتیو در شرکت راه آهن یونیون پاسیفیک (union Pacific) بود. والتر پس از اتمام دوره دبیرستان در اِلیس کانزاس در سال 1892، به عنوان کارآموز در واحد فروش یونیون پاسیفیک مشغول به کار و وقتی 32 ساله بود، استاد مکانیک کل خط تولید Chicago Great Western شد.
او سپس به شرکت متزلزل بیوک موتورز رفت و توانست با مهندسیِ بدنه ی کالسکه های چوبیِ ساخته شده توسط فیشر و تغییر آن به بدنه های فولادی، سودآوریِ هنگفتی برای شرکت داشته باشد و آن را از ورشکستگی نجات دهد. او در نهایت به سِمَت مدیر کل جنرال موتورز منصوب شد. دیری نگذشت که او و خانواده اش در عمارتی بزرگ، ساخته شده با سبک معماری رنسانس فرانسه در گریت نِک، لانگ آیلند ساکن شدند. اسکله ای در نزدیکی عمارت او بود که باعث شد کرایسلر اقدام به خرید قایقی بادبانی (که آن را زوئی می نامید) کند و بعضاً که آب و هوا خوب بود، برای رفتن به محل کار از آن استفاده می کرد.
او در این فکر بود که ماشین رویایی خود را بسازد، اتومبیلی که تفاوت خیلی زیادی با ماشین های دیگر داشته باشد. وی مهندسین خود را برای کار بر روی این پروژه فراخواند و با توجه به مهارت های مکانیکی که داشت، آنها را راهنمایی کرد. تا سال 1923 آنها در حال تست اولین اتومبیل کرایسلر بودند. او می خواست اتومبیلی تولید کند که سریع، شیک و رانندگی با آن سرگرم کننده باشد. با اینکه هنوز کلمه ای برای آن اختراع نشده بود، اما کرایسلر در ذهنش ماشینی را تجسم می کرد که حتی زمانی که ساکن است، پر سرعت به نظر برسد.
شکل 21 والتر پی. کرایسلر
ماشین رویایی کرایسلر برای اولین بار در ژانویه 1924 در نمایشگاه ماشینی در لابی هتل سفیر نیویورک به نمایش در آمد. طولی نکشید که اتوموبیل های وی یکی پس از دیگری رکورد بالاترین سرعت را می شکستند. دهه 1920، دهه ای خروشان بود؛ از این جهت که شغل های زیادی وجود داشت و خوش بینی جدیدی پس از رکود ناشی از جنگ وجود داشت. ساخت و سازها در حال افزایش بود و فروش اتومبیل های موتوری اوج گرفته بود. در مقاله ای که در مجله فورچون منتشر شد، نوشته شد: "کرایسلر اتومبیلی عالی برای دهه بیستم ساخت، دوره ای که خواسته ها، جایگزین نیاز می شود."
با این حال، کرایسلر ایده ی دیگری داشت. او می خواست دفتر مرکزی شرکتش در نیویورک باشد و می خواست این ساختمان بلندترین و بزرگترین ساختمان جهان باشد. او می خواست یک آسمانخراش بسازد. کرایسلر نوشت: "من به این نتیجه رسیدم که مسئولیت آنچه پسرانم باید داشته باشند، با من است. آنها در نیویورک بزرگ شده اند و احتمالاً دوست دارند در آنجا زندگی کنند. آنها می خواستند کار کنند و بنابراین ایده بنای یک ساختمان ایجاد شد. چیزی که در پاریس دیده بودم دوباره از ذهنم گذشت. به معمار گفتم: ساختمان را از برج ایفل بلندتر بساز."
اولین آسمان خراش، ساختمان ده طبقه ی شرکت بیمه عمر بود که در سال 1885 در شیکاگو ساخته شد. بنای این ساختمان با انبوه تیرهای آهنی و فولادیِ کارشده و همچنین آسانسورهای قابل اتکا ممکن شده بود. تا سال 1888، ساختمان ها و سایر سازه های بلند، با استفاده از ستون های سنگی یا آجری ساخته می شدند. تیر های از جنس آهن و فولاد نه تنها طویل بودند، بلکه برای تقویت سازه در ارتفاعات زیاد، نسبت به سنگ یا آجر از استحکام بیشتری برخوردار بودند. با این حال، حتی اگر واژه آسمانخراش به وضوح به ساختمانی بسیار بلند اشاره دارد، معماری به نام تی.جِی. گاتِسدینر (T.J. Gottesdiener) (شریک شرکت معماری اِسکیدمور، اووِنز و مریل-Skidmore, Owens, Merrill) به Christian Science Monitor گفت: فکر نمیکنم تعداد پله ها مهم باشد، مهم رویکرد است. این چیزی است که باعث می شود توقف کنید، بایستید و گردن خود را به عقب خم و به بالا نگاه کنید.
در سال 1913، ساختمان Woolworth به ارتفاع 190 متر، در 57 طبقه در شهر نیویورک ساخته شد. این ساختمان در آن زمان بلندترین ساختمان جهان محسوب می شد و این رکورد را برای 17 سال حفظ نمود.
ویلیام اچ. رینولدز. تقریباً در سال 1926، ویلیام اِچ. رینولدز (William H. Reynolds)، سناتور سابق ایالت نیویورک که در زمینه املاک کار می کرد، ایده ساخت بلندترین ساختمان اداری را ارائه نمود. شهر نیویورک در حال رشد بود و در اواسط دهه بیستم، از لندن به عنوان بزرگترین شهر جهان پیشی گرفت. رینولدز زمینی در خیابان لکسینگتون بین خیابان های 42 و 43 خریداری نمود و ویلیام ون آلن (William Van Alen) را به عنوان معمار استخدام کرد.
ویلیام ون آلن، معمار. ویلیام ون آلن در سال 1883 در ویلیامزبورگ، بروکلین متولد شد و فعالیت حرفه ای او زمانی که دوره های شبانه در موسسه Pratt را می گذراند و همزمان به عنوان دفتردار برای برخی از بهترین شرکت های معماری کار می کرد، آغاز شد. پس از آن وی به سراغ کارهای طراحی رفت. در سال 1908، وقتی ون آلن 26 ساله بود، برای نقاشی خود با نام "خانه باشکوه اپرا" برنده جایزه پاریس شد. این امر منجر به حضور ۳ ساله او در دانشکده هنرهای زیبا و café Les Deux Magots در پاریس شد. در سال 1911، او که بسیار تغییر کرده بود و جوانی بسیار جسور شده بود، به نیویورک بازگشت. طی نقل قولی از او آمده است: "چیزهای قدیمی به درد من نمیخورد! من، مدرنم! پیش به جلو!"
ون آلن با معماری جوان به نام اچ.کِرِگ سِوِرانس (H. Craig Severance) شریک شد. این دو، شخصیت های کاملاً متفاوتی داشتند، سِوِرانس بسیار اجتماعی بود و بیشتر شب ها را در شهر سپری می کرد، در حالی که ون آلن بیشتر اوقات تنها بود. پس از 10 سال و در سال 1924 به علت اختلاف بر سر سهم بیشتر در مشارکت، همکاری آنها به پایان رسید. ون آلن در آن زمان 41 سال داشت.
هر کدام از آنها فعالیت های مستقلی انجام می دادند. ون آلن طرح هایی برای چندین ساختمان را تکمیل نمود. از جمله آنها فروشگاه کفش دلمان (Delman) بود که در آن با توجه به رویکرد جدید فروشندگان کفش مبنی بر دید کامل عابران به داخل فروشگاه، توجه همگان را به خود جلب نمود. وی همچنین به علت طراحی رستوران چایلد (Child) که در خیابان پنجم ساخته شده بود، مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
ون آلن برای ویلیام رینولدز که قصد ساخت بلندترین ساختمان جهان را داشت، شروع به کار کرد. او در اوایل سال 1928 برخی از برنامه های ابتدایی ساختمان رینولد را به اتمام رسانده بود که رینولدز با مشکلات مالی مواجه شد و از عهده ی پرداخت هزینه های ملک واقع در خیابان 42 بر نیامد.
استخدام ون آلن توسط کرایسلر. در این مرحله، والتر کرایسلر وارد عمل شد و 2 میلیون دلار هزینه زمین، نقشه ها و معمار را پرداخت نمود. در سال 1928، شرکت ساختمانی دبلیو.پی. کرایسلر متشکل از افراد زیر تشکیل شد:
• والتر پی. کرایسلر، رئیس شرکت • ویلیام ون آلن، معمار • شرکت فِرِد تی. لِی (Fred T. Ley)، پیمانکار • رالف اسکوییر (Ralph Squire) و پسران، مهندسین سازه • اچ.جی. بالکوم (H.G. Balcom)، مشاور مهندسین سازه • لوئیس تی.ام. رالستون (Louis T.M. Ralston)، مهندس مکانیک و برق • هری آرنولد (Harry Arnold)، مهندس سازه
ون آلن بلافاصله ایده های خود در مورد تزئین طبقات پایینی ساختمان با شیشه و قرار دادن گنبد شیشه ای (که مانند الماسی عظیم می درخشید) در داخل آن را ارائه نمود. او با ایده های کرایسلر در خصوص طراحی ساختمانی که بتواند خودروها و شرکت کرایسلر را ترویج کند، کاملاً موافق بود. کرایسلر به شکل ویژه ای در نظر داشت از فلزات برای تزئین نمای خارجی ساختمان استفاده کند. آنها طرحی متشکل از رنگ های سیاه و سفید با تزئینات خاکستری و نقره ای انتخاب کردند. سبک معماری این ساختمان آرت دکو (Art Deco) بود. این سبک معماری در نمایشگاه بین المللی هنرهای صنعتی و تزئینی مدرن، برگزار شده در سال 1925 در پاریس، نامگذاری و معرفی شده بود.
در آزمایشگاه کرایسلر، درباره فلز مورد استفاده در نمای ساختمان و تعیین بهترین آلیاژ برای این منظور، ایده های زیادی مطرح بود. در ادامه، لیستی برای تکمیل اطلاعاتی که ون آلن در مورد فرسایش فلزات داشت، تهیه شد. آلیاژهای نقره ای رنگ، به ترتیب قیمت (افزایشی) به شرح زیر لیست شدند: • آلومینیم • آهن و فولاد ضدزنگ حاوی 12 درصد کروم • فلز بندیکت (57 درصد مس، 28 درصد روی، 15 درصد نیکل) • نیکل نقره (75 درصد مس، 20 درصد روی، 5 درصد نیکل) • فلز نیروستا (18 درصد کروم، 8 درصد نیکل و آهن متعادل) • فلز مونل (67.5 درصد نیکل، 28.5 درصد مس)
از آنجا که قبلاً از محصولات با روکش کروم و نیکل در صنعت اتومبیل استفاده شده بود و نتایج حاصل از قرار گیری آنها در فضای باز حکایت از غیرقابل اطمینان بودن آنها می کرد، استفاده از فلزات روکش دار کلاً منتفی شد. آزمایش های انجام شده بر روی پارچ های شیر ساخته شده توسط نیروستا، نشانگر این موضوع بود که: "این فلز علاوه بر ضدزنگ بودن، دارای خواص خوب صیقلی شدن نیز می باشد." با وجود قیمت نسبتاً بالای نیروستا، تقریباً یک دلار و 10 سنت برای هر کیلوگرم، کرایسلر و ون آلن تصمیم گرفتند از این مواد برای نمای بیرونی ساختمان استفاده کنند. آنها نوع براق و نقره ای این فلز را خریداری کردند. این واقعیت که این فلز، کاملاً جدید و گران قیمت بود و قبلاً هرگز در بنای هیچ ساختمانی استفاده نشده بود، جذابیت آن را بیشتر می کرد.
با این حال، ورق استیل آستنیتی 8-18 آنچنان در آمریکا شناخته شده نبود. این آلیاژ برای اولین بار در آمریکا توسط بنو اشتراوس -از کارخانه فولاد کروپ- و طی ارائه مقاله ای درباره استنلس استیل آستنیتی حاوی 20 درصد کروم و 7 درصد نیکل، در حین برگزاری سمپوزیوم انجمن تست مواد آمریکا (فصل 4، "سمپوزیوم بزرگ فولاد ضد زنگ (1924)") معرفی گردید. اولین آلیاژ استنلس استیل در ایالات متحده، نمونه هایی آزمایشی بودند که در سال 1927 تولید گردید. با این حال، آنها از بابت بازارِ آلیاژی با قیمت تقریباً دوبرابر نسبت به استنلس استیل کروم دار که از 15 سال قبل در آمریکا به مرحله تولید رسیده بود، مطمئن نبودند. این آلیاژ قبلاً هرگز در کاربردهای بیرونی ساختمانی، چه در آمریکا و چه در کشورهای دیگر، استفاده نشده بود. هیچکس نمی توانست پیش بینی کند آیا این آلیاژ تحت شرایط جوی نسبتاً سخت و در مواجهه با دوده های شهر نیویورک پنج سال دوام خواهد داشت یا پنجاه سال؟ تست های خوردگیِ انجام شده در مقیاس آزمایشگاهی، هرگز برای پیش بینی عمر یک آلیاژ قابل اطمینان نبود.
در نهایت، سه شرکت دارای مجوز از کارخانه فولاد کروپ آلمان، فلزی با علامت تجاری کروپ تحت عنوان نیروستا که Nichtrostende Stähle (فولاد ضدزنگ) نامیده می شد، برای این پروژه تدارک دیدند. تامین کنندگان ورق، شرکت فولاد Crucible واقع در نیویورک و شرکت فولاد Republic واقع در یانگ استون اوهایو بودند. میلگردها و دیگر لوازم جانبی نیروستا نیز توسط شرکت فولاد Ludlum واقع در واترولیت نیویورک تهیه می شد.
توصیف ون آلن از فولاد ضدزنگ 8-18 مورد استفاده در ساختمان کرایسلر. در طول دوره ی ساخت و همچنین چندین سال پس از اتمام و بهره برداری از ساختمان کرایسلر در سال 1930، مقالاتی از ون آلن در خصوص معماری و مصالح ساختمانی به کار رفته، منتشر گردید. اولین مقاله، مقاله ای بود که در ماه می 1930، در نشریه متال آرتز به چاپ رسید. بعد از آن، مقاله دیگری در ژوئن 1930 در مجله متال کرافت منتشر شد. ون آلن همچنین یک فصل تحت عنوان "کاربردهای معماری" در چاپ های اول و دوم کتاب "فولادهای ضدزنگ" ارنست ثوم ( انجمن عملیات فولاد آمریکا، 1933 و انجمن فلزات آمریکا، 1935)، نوشت و در آن به توصیف کاربرد فولاد حاوی 18 درصد کروم (نیروستا) در ساختمان کرایسلر پرداخت:
"مانند همه آسمان خراشها، طراحی خارجی بر مبنای خطوط عمودی گسترش یافت. طرح رنگ انتخاب شده برای ساختمان کرایسلر، سیاه و سفید با تزئینات خاکستری روی سطوح سفید بود که باعث می شد رنگ آن به نقره ای بزند. استفاده از فلزی براق، بیشترین کمک را به تفکیک خطوط می کرد، و این موضوع زمانی اهمیت پیدا می کرد که در ارتفاع های بالاتر، ترکیبی زیبا با آسمان، بدون کوچکترین ایراد و نیاز به عملیات اضافی ایجاد می شد. با وجود استنلس استیل، خطوط ساختاری و نمای فلزی، با توجه به سطح صیقلی و آینه ای آن، تشدید شده و نور آسمان را منعکس می کنند. با تغییر موقعیت بیننده یا هنگام رفلکس نور، این خطوط، مدام تاریک و سپس روشن می شوند و ظاهر کل ساختمان دائماً تغییر می کند، مانند تکه ابریشمی درخشان که در باد می رقصد. این آلیاژ دارای شفافیت عالی در حین انعکاس نور خورشید و دارای کیفیتی درخشان هنگام انعکاس نور ماه می باشد.
تست های زیادی در آزمایشگاه های شرکت های موتورسازی برای تعیین بهترین فلز برای این منظور انجام شد. این آزمایشات برای تکمیل انبوه اطلاعاتی بود که پیش از آن معماران در رابطه با میزان فرسایش این آلیاژ در اختیار داشتند. لیست آلیاژهای به رنگ نقره ایِ موجود به ترتیب قیمت (کاهشی) عبارت بودند از: فلز مونل (67.5 درصد نیکل، 28.5 درصد مس)؛ فولاد دارای 18 درصد کروم، 8 درصد نیکل؛ نیکل نقره (75 درصد مس، 20 درصد نیکل، 5 درصد روی)؛ فلز بندیکت (57 درصد مس، 28 درصد روی و 15 درصد نیکل)؛ آهن و فولادهای ضد زنگ (17 درصد کروم و 12 درصد نیکل)؛ و آلومینیم.
آلومینیمِ ریختگی با توجه به وزن سبک، قیمت، دوام، رنگ متمایز و جلوگیری از ایجاد لکه های ناشی از قطرات آب و باران بر روی سطوح، در ساختمان های بزرگ و برای محیط حد فاصل بین پنجره های بالایی و پایینی استفاده می شود. موارد کاربرد فولادهای ضد زنگ حاوی کروم: تزئینات داخلی که نیاز به سطحی سفت و سخت دارد و جاهایی که تمیزکاری آن راحت باشد تا درخشش اولیه خود را حفظ کند. جاهایی که دوام بالا مورد نیاز است و حتی یک لکه زنگ نباید وجود داشته باشد، مانند شفت، بست، پیچ، مهره و سایر اتصالات. از فلز بندیکت در طراحی درب آسانسور و تزئینات داخلی، بسیار استفاده می شد، اما تجربه ها در کاربردهای خارجی محدود بود و تست های انجام شده حاکی از اکسید شدن آنها به مرور زمان داشتند. سرانجام آلیاژ 8-18 که از آن در ساخت پارچ های شیر استفاده شده بود، مورد آزمایش قرار گرفتند. این آلیاژ در عین داشتن قابلیت پولیشکاری مناسب و صیقلی شدن، ضد زنگ و مقاوم در برابر لکه بود. این "سطح طبیعی" مشکل را حل نمود، زیرا تجربه های قبلی در صنعت خودرو این واقعیت را ثابت کرده بود که استفاده از هر نوع ورق فلزی در شرایط فعلی، برای کاربرد در فضاهای باز تا حدودی خطرناک می باشد.
یکی از ویژگی های مهم در مورد فولاد 8-18 این است که تقریباً در همه فرم ها، شکل ها و مقاطع تجاری به جز قالب های اکسترود شده، موجود است. این محصولات شامل درب، توری، صفحات و سایر شکل های ساخته شده است. قالب گیری های با گوشه های تیز با استفاده از عملیات نورد و کشش ساخته می شوند. کار با آن نسبتاً آسان می باشد؛ اگرچه نسبت به آلیاژهای سفید سخت تر است، اما خواص برتر فیزیکی آن، باعث می شود که از مقاطع با ضخامت های کمتر در وزن های سبک تر استفاده شود. این آلیاژ دارای قابلیت مطلوب شکل دهی و مهر زنی است و همانطور که قبلاً هم اشاره شد، نسبت به سایر آلیاژها کار کردن با آن راحت می باشد. همچین می توان روی این آلیاژ، به راحتی عملیات جوشکاری انجام داد (در جاهایی که نمیتوان قطعات را پرچ یا پیچ و مهره کرد). با این حال، یکی دیگر از مزیت های برجسته ی آن، عدم نیاز به تعمیر و نگهداری می باشد.
نمای بیرونی برای چند طبقه اول ساختمان کرایسلر، تا حد زیادی صیقلی و پولیشکاری شدند. این کار با هدف انعکاس هرچه بیشتر نور در نواحی تاریک خیابان انجام شد. هدف دیگر از این کار، مقاوم سازی آن در برابر اتمسفر خورنده و پر از گرد و غبار در نزدیکی پیاده رو بود. از همین سطح، در ساخت ویترین فروشگاه های طبقه اول و زیر زمین و درها استفاده شد. تزئینات لابی، به صورت تکه های جداگانه تهیه شد و در نهایت به صورت یک واحد، داخل قاب درب یا پنجره به طور کامل جوش داده شدند.
ورق فلزی مورد استفاده در قسمت تحتانی ساختمان نسبت به سایر نقاط آن از درخشندگی و جلای بیشتری برخوردار بود. البته برای یکسان سازی می شد آن نواحی که کمتر براق بودند را با عملیات پولیشکاری متعادل نمود. ضخامت روکش فلزی، کلاهک و پایه 18 گیج، تزئینات 22 گیج و سقف 22 یا 24 گیج بودند. تزئینات انجام گرفته بسیار مدرن بودند. از جمله آنها می توان به طرح آناناس 2.75 متری (واقع در طبقه 24)، کپ های رادیاتور 4.5 متری با بال های باز شده و مجسمه ای 2.75 متری دارای سر عقاب واقع در طبقه 61 اشاره کرد. همه این ها به شکل قالب هایی در آمده و در نهایت با استفاده از ورق های مختلف به هم متصل شدند. داخل مجسمه با دوغاب سیمان به ضخامت 5 سانتی متر پر شد و به منظور پایدار کردن آن، با استفاده از مش سیمی تقویت شد. این کار، آن را به اندازه کافی تقویت می کرد تا در برابر سیل مقاوم باشد.
متمایز ترین قسمت این طراحی، بدون شک اضلاع منحنی شکل سقف بود که به صورت زاویه دار به هم رسیدند و گنبدی درخشان و 30 متری را تشکیل داد. تمام این کناره سازی، سقف سازی و پنجره گذاری ها از ورق استنلس استیل 8-18 ساخته شد. قطعات گنبد به صورت مجزا در کنار یکدیگر قرار گرفتند و به یکدیگر قفل و متصل شدند. بخشی از این فلز با تخته های چوبی پوشانده شد؛ سطوح دیگر با استفاده از اتصالات، میخ و پیچ و مهره های از جنس 8-18 کاملاً پنهان شدند."
سال 1928 بود و والتر کرایسلر در 53 سالگی، در بهترین دوره زندگی خود به سر می برد. سالی بود که کرایسلر از اولین اتومبیل Plymouth خود رونمایی، شرکت برادران دوج را خریداری و دی سوتو (DeSoto) را به خط تولید خود اضافه نمود. ماشین جدید Chrysler Silver Dome را معرفی و بهره برداری از بلندترین ساختمان جهان را اعلام کرد. همه این موارد مورد توجه مجله تایم قرار گرفت و عنوان "مرد سال" را به او اعطا کرد. تایم، ذکر کرد که او "از مردی موتورساز و تک محصوله، به یکی از اصلی ترین صنعتگران تبدیل شده و بدون شک تاجر برجسته سال" می باشد. تایم به نقل از وی گفت: "من دوست دارم کارهایی انجام دهم و چیزهایی بسازم و خیلی از این کار لذت می برم."
ترکیب بنای ساختمان تغییر پذیر نبود. هنوز ایده ترکیب اسکلت فولادی وجود داشت، اما ناحیه داخلی آن از دو بخش تشکیل شده بود، شامل یک هسته داخلی ساخته شده از بتن به منظور کمک به تثبیت ساختمان در هنگام وزش باد شدید. این فضا شامل آسانسور، پله و تجهیزات مکانیکی بود. مصالح ساخت دیوارها عمدتاً آجر بود و تا سه طبقه ی پایین، تزئینات سنگی بیشتری وجود داشت، اما دیواره ها قرار نبود که ساختمان را تقویت کنند.
در سطح خیابان، ساختمان می بایست به اندازه یک بلوک در خیابان لکسینگتون، از خیابان 43 به 42، با فاصله 62.5 متر گسترش می یافت. در خیابان چهل و سوم، ساختمان همان فاصله را طی می کرد اما در خیابان چهل و دوم، فاصله عقب نشینی چیزی در حدود 49 متر می شد، یعنی حدود 13.5 متر کمتر. علت این اختلافِ فاصله این بود که صاحب آرایشگاه واقع در آن نقطه، حاضر به جابجایی نبود. بنا بر قوانین ساخت و ساز، ساختمان می بایست در 5 سطح از خیابان عقب نشینی می کرد. در واقع اینگونه بود که باید ۵ ساختمان به صورت جداگانه بر روی یکدیگر بنا می شدند.
شرکت فولاد Bethlehem در پنسیلوانیا، تمامی 20291 تن تیرآهن ساختمانیِ فلنج دارِ مورد نیاز را تامین می کرد. تهیه مستمر تیرآهن های فولادی باید با دقت برنامه ریزی می شد، چون در محل ساختمان، محلی برای انبار کردن آن وجود نداشت. محصولات بلافاصله پس از رسیدن به محل، می بایست بکار گرفته می شدند. حتی گفته شده بعضی اوقات فولادها در بدو ورود هنوز گرم بودند.
بنای ساختمان کرایسلر از جمله مواردی است که مدارک و مستندات زیادی از آن به ثبت نرسیده است. نه کرایسلر و نه ون آلن، سوابق دقیقی مرتبط با طراحی و بنای ساختمان از خود بر جا نگذاشتند. اما خوشبختانه، دیوید استراویتز (David Stravitz) که طراح، تبلیغ کننده ی محصولات و عکاسی آماتور اهل نیویورک بود، در جستجوی نگاتیو هایی بود که عکاسان حرفه ای در هنگام پروسه ساخت گرفته بودند. استراویتز این فیلم را در سال 1979 در یک استودیوی عکاسیِ در حال تعطیلی کشف نمود. این فیلم با توجه به محتوای نقره ای که داشت، برای فروش قرار داده شده بود. استراویتز آن را که تقریباً شامل 150 نگاتیو بود، خریداری کرد. در سال 2002، استراویتس کتابی شامل تقریباً 100 عکس از ساختمان کرایسلر در هنگام ساختِ آن را منتشر نمود. این کتاب با عنوان ساختمان کرایسلر: نماد شهر نیویورک، روزی روزگاری توسط انتشارات معماری پرینستون در نیویورک به چاپ رسید.
تخریب ساختمان قبلی در 15 اکتبر 1928 توسط شرکت ساختمانی گادوین (Godwin) آغاز شد و در تاریخ 9 نوامبر به پایان رسید. عملیات حفاری یک هفته بعد از آن شروع شد و در اواسط ژانویه هنگامی که به بستر رسیدند، تکمیل گردید. عملیات ساخت در تاریخ 21 ژانویه 1929 شروع شد. در مارس 1929، در مطبوعات اعلام شد که ساختمان کرایسلر 246 متر ارتفاع خواهد داشت و مجسمه ای حدوداً ۵ متری بر فراز آن قرار خواهد گرفت. تا 25 آوریل 1929، پنج طبقه از آن ساخته شد و تابلوهایی با عناوین: "شرکت فرِد تی. لِی، سازنده"، "آماده برای اجاره، بهار 1930" و "دفتر اجاره واقع در خیابان لکسینگتون پلاک 315" مقابل آن قرار گرفت.
روند ساخت این ساختمان طبق برنامه پیش رفت و تا 12 جولای 1929 اعلام شد که به 35 طبقه رسیده است. به دنبال آن در ماه جولای در مطبوعات اعلام شد که جورج اورستروم (George Ohrstrom)، بانکداری 34 ساله، که گاهی اوقات "the kid" نیز نامیده می شد، قصد دارد بلندترین ساختمان جهان را در خیابان 40 وال استریت بسازد. گفته شد که "ساختمان بانک منهتن به ارتفاع 256 متر خواهد رسید"، بدون اینکه ذکر شود، چیزی بیش از 9 متر از ساختمان کرایسلر بلندتر خواهد بود. سپس در 30 آگوست 1929، آل اسمیت (Al Smith) از تشکیل شرکت ساختمانی برج امپایر استیت و طرح احداث ساختمانی اداری و 80 طبقه ای به ارتفاع دقیق 305 متر خبر داد. این ساختمان قرار بود توسط جنرال موتورز پشتیبانی شود. آل اسمیت که از سِمَت خود به عنوان شهردار خارج شده بود، به عنوان رئیس شرکت ساختمان سازی امپایر استیت به کارش ادامه داد.
اولین و بزرگترین مسابقه ساخت آسمان خراش در جهان با سه مدعی آغاز شد: بانک منهتن، کرایسلر و امپایر استیت. عملیات ساخت ساختمان بانک منهتن در 28 مِی 1929 شروع شد. در تاریخ املاک و مستقلات نیویورک، شدت رقابت برای دستیابی به بالاترین ارتفاع در سال 1929، بیشتر از هر زمان دیگری بود. در 30 آگوست 1929، ساختمان کرایسلر به طبقه 55 رسیده بود و ون آلن اعلام کرد که قصد دارد از ارتفاع پیش بینی شده ی اولیه یعنی 246 متر، تا ارتفاع 256 متر بالاتر برود (حدوداً 60 سانتی متر بالاتر از ارتفاع اعلام شده ساختمان وال استریت 40). در 14 اکتبر 1929، ساختمان کرایسلر به 77 طبقه در ارتفاع 262 متری رسیده بود و این یعنی 20 متر نسبت به ارتفاع مورد نظر ساختمان وال استریت کوتاه تر. به نظر می رسید که ون آلن مسابقه را واگذار کرده است. هیچ نشانه ای از بالا رفتن داربست برای آماده سازیِ ساخت طبقه های اضافی وجود نداشت.
در این بین، اورستروم و سِوِرانس (Ohrstrom, Severance) ارتفاع ساختمان خود را به 282 متر افزایش دادند و در اوایل نوامبر 1929 در یک مهمانی مجلل در طبقه اول، این موفقیت در ساخت ساختمان وال استریت 40 را جشن گرفتند. این رویداد در تمام عناوین خبری شهر نیویورک اعلام شد.
9 روز پس از اتمام بنای ساختمان کرایسلر، در تاریخ 23 اکتبر، یک روز قبل از پنج شنبه سیاه و روزی که بازار بورس اوراق بهادار نیویورک سقوط کرد، ون آلن و مهندسانش در گوشه ی خیابان پنجم و چهل و دوم ایستاده بودند و مشتاقانه به بالای ساختمان خود که سه بلوک از آنها فاصله داشت نگاه می کردند. آنها شاهد وقوع چیزی شبیه به معجزه در خیابان 42 ام بودند. یک سوزن، قرار گرفته بر مرکز یک مخروط که سازه ای ظریف و مشبک از جنس فولاد بود، از داربست های ساختمان کرایسلر به آرامی بالا می آمد. ون آلن نوشت: "این مانند دیدن پروانه ای زیبا بود که از پیله خود بیرون می آمد."
این سازه 90 دقیقه طول کشید تا به بالای ساختمان برسد. به این ترتیب ارتفاع ساختمان 56 متر افزایش یافت و به 319 متر رسید که بسیار بلندتر از ساختمان بانک منهتن با 282 متر ارتفاع و حتی بلندتر از برج ایفل با 312 متر ارتفاع بود. ون آلن بزرگ ترین ترفند در تاریخ معماری را به مرحله اجرا گذاشته بود. نیازی به گفتن نیست که اورستروم و سِوِرانس، کمی پایین تر در خیابان 40 وال استریت از این اتفاق شوکه شده بودند.
تقریباً یک ماه قبل، ون آلن نقشه ی شیطانی خود را کشیده بود و برج فولادی و مشبک 56 متری را، که در پنج بخش در کارخانه ای در نیوجرسی ساخته شد، طراحی نمود. این بخش ها سپس به بالای ساختمان منتقل شدند. ابتدا قسمت پایین نصب شد تا قسمت های بالاتر را بتوان روی آن بارگذاری کرد. در نهایت این بخش ها از قسمت داخلی ساختمان در تاریخ 23 اکتبر بالا آمدند، به هم متصل شدند و برج تکمیل گردید (شکل 22).
شکل 22- ساختار مشبک مخروطی و سوزنی ساختمان کرایسلر. پس از بالا آمدن ساختار مشبک از داخل ساختمان، داربستی در اطراف آن ساخته شد تا کارگران بتوانند از پنل های فولاد ضد زنگ استفاده کنند. چاپ عکس با مجوز دیوید استراویتز، ساختمان کرایسلر: نماد شهر نیویورک، روزی روزگاری، انتشارات معماری پرینستون، نیویورک، 2002
داربستی از لوله های فولادی و توری های سنگین در اطراف سازه بنا شده بود تا کارگران فلزکار بتوانند روی آن را با پنل های استنلس استیل بپوشانند. کار بر روی داربست در 19 نوامبر 1929 به پایان رسید. کارگاه های ورق های فلزی در طبقه 65 و 71 راه اندازی شده بود تا 4500 پنل استنلس استیل نیروستا با ضخامت 8/0 میلیمتر به صورت پنل، طوری برش داده شوند تا کل سطح سازه را به شکل دقیق پوشش دهند. این پوششِ فلزیِ براقِ غول پیکر (شکل 23)، وزنی معادل 27 تن داشت. برای اتصال پنل ها، ابتدا لایه ای نازک از بتن مسلح روی سازه قرار داده شد که نوار های میخکوب شده چوبی به آن متصل شده بود. این پنل های فلزی با استفاده از پیچ و میخ های نیروستا بر روی نوارهای چوبی، بسته و محکم می شدند.
شکل 23- بخش های استنلس استیل در ساختمان کرایسلر. عکس گرفته شده در 20 ژوئن 1930، توسط سازنده: شرکت فرِد تی. لِی. چاپ عکس با مجوز دیوید استراویتز، ساختمان کرایسلر: نماد شهر نیویورک، روزی روزگاری ، انتشارات معماری پرینستون، نیویورک، 2002
در 29 ژانویه 1930، داربست ها برداشته شدند تا این تاج درخشان و سوزن روی آن آشکار شود. این ناحیه، متمایزترین و تحسین برانگیزترین قسمت برج در افق شهر نیویورک بود. نمای بیرونی ساختمان، درست 14.5 ماه پس از شروع ساخت، در تاریخ 29 ژانویه 1930 به پایان رسید. گفته شده که در طول این مدت، حتی یک نفر هم در طی عملیات ساخت کشته نشده است. ون آلن یک شاهکار را به ذهن متبادر کرده بود (شکل 24).
شکل 24 ساختمان کرایسلر. با احترام به کاترین ام. هوسکا، TMR استنلس و موسسه توسعه نیکل
معضلی که والتر کرایسلر با آن روبرو شد. سقوط وال استریت تقریباً همزمان با پایان کار ساختمان کرایسلر اتفاق افتاد. این موضوع بدترین حالتِ ممکن برای سرمایه داران بود و کرایسلر در فکر این بود که برای بازپرداخت وام 7.5 میلیون دلاری خود، مجبور است بالغ بر 83 هزار متر مربع از بزرگترین ساختمان نیویورک را به اجاره واگذار کند. در طول دهه 1920، میانگین نرخ اجاره ساختمان های اداری در شهر 50 درصد بود، اما رکود بازار در آن زمان شدیدتر از هر زمان دیگری بود.
کرایسلر بلافاصله از خدمات شرکت براون، ویلاک، هریس و وات (Brown, Wheelock, Harris, Vought)، که یکی از بزرگترین کارگزاران املاک در شهر بودند، استفاده کرد. براون و ویلاک شهر را به 10 منطقه مجزا تقسیم کردند و 10 نماینده مجهز به بروشورهایی درباره ویژگی های خوب ساختمان، عظمت، ابهت و تسهیلات مدرن آن و البته موقعیت مکانی خوب آن که تنها یک بلوک با ایستگاه مرکزی قطار شهری نیویورک فاصله داشت، به خیابان ها اعزام کردند.
در کمال تعجب، از زمانی که ساختمان کرایسلر در ماه مِی 1930 افتتاح شد، 70 درصد واحدهای ساختمان مستأجر پیدا کرده بود. از جمله آنها می توان از شرکت های برجسته ای چون جنرال الکتریک، وسترن یونیون، مجله تایم، مجله فورچون و البته خودروسازی کرایسلر نام برد.
در طبقه همکف، نبش ساختمان در تقاطع خیابان لکسینگتون و خیابان 43 ام، نمایشگاه اتومبیل کرایسلر و در نبش خیابان 42 ام، رستوان شرَفت (Schrafft) قرار داشت. یک آژانس مسافرتی نیز در سمت چپ درب ورودی اصلی مشرف به خیابان لکسینگتون واقع گردید. در سمت راست درب ورودی، فروشگاه کفش فلورشِیم (Florsheim) و کلاه فروشیِ آدام قرار گرفتند. با این حال، ارزشمندترین مستأجر، شرکت تگزاس (که اکنون تگزاکو-Texaco نام دارد) بود که به تنهایی 14 طبقه کامل را اجاره کرد. یک بند از قرارداد اجاره شرکت تگزاس این بود که باید رستورانی وجود داشته باشد تا هیأت رئیسه و مدیرانشان بتوانند در آنجا ناهار بخورند- ایده ای که منجر به ایجاد Cloud Club گردید.
ساختمان کرایسلر علیرغمِ بودن در دهه 1930، دارای میانگین بالایی از مستأجرین بود، به طوری که 7.5 میلیون دلار بدهی وام در سال 1937، یعنی 5/11 سال زودتر از موعد پرداخت، تسویه گردید.
رقبای کرایسلر چندان خوش شانس نبودند. ساختمان امپایر استیت در طول دهه 1930 مستأجرین بسیار کمی داشت و با لقب ساختمان ایالتی "خالی" مورد تمسخر قرار گرفت. ساختمان بانک منهتن در خیابان 40 وال استریت در سال 1935 ورشکسته شد و به مبلغ 1.2 میلیون دلار فروخته شد (این مبلغ تقریباً برابر با هزینه ساخت آسانسورهای آن بود).
مراسم افتتاحیه ی ساختمان کرایسلر در خیابان لکسینگتون در تاریخ 28 مِی 1930 برگزار شد. بالای ورودی اصلی خیابان لگسینگتون تصویری عظیم از بال های مجسمه رادیاتورکرایسلر قرار داشت و مابین بال ها، پایه هایی قرار داده شده بود که در کل خیابان گسترش می یافت. اولین مواردی که در لابی مورد توجه قرار می گرفت، دیوار های قرمز روشن از جنس سنگ مرمر مراکشی، کف زرد رنگ از جنس سنگ مرمر سیِنا و سقفی پوشیده با بوم نقاشی بزرگ توسط ادوارد ترامبول تحت عنوان "انرژی، دستاورد، مهارت، حمل و نقل" بود که ساختمان ها، هواپیماها و صحنه هایی از خطوط مونتاژ کرایسلر را به تصویر می کشید. راه پله های چشم نواز از جنس سنگ مرمر که به فضای میان سالن و زیرزمین می رسید، دارای نرده هایی براق از جنس استنلس استیل بود.
مواردی وجود داشت که به ساختمان آمار و ویژگی های خوبی می داد: "کمک به تولید، بهداشت و آسایش. این موارد را می توان با مهارت بدست آورد یا با پول خرید." این برج مساحتی به اندازه 83612 متر مربع داشت. در ساختمان، 32 آسانسور (از جمله آسانسور اختصاصی Cloud Club) وجود داشت. این ساختمان در حالت کاملاً پر، بدون در نظر گرفتن هزاران مراجعه کننده، 10 هزار مستاجر و کارمند را در خود جای می داد. تعداد کارکنان و نگهبانان آن 350 نفر بود و ساختمان با سیستم مدرنِ جاروبرقیِ مرکزی روزانه تمیزکاری می شد. این ساختمان 14 میلیون دلار هزینه در بر داشت. سیستم حمل و نقل عمومی (تاکسی ها) در خیابان لکسینگتون و 42 ام در حال سرویس دهی بودند و یک ایستگاه مترو درست زیر ساختمان وجود داشت و همچنین تا ایستگاه مرکزی قطار شهری نیویورک تنها یک بلوک فاصله بود.
رصدخانه. با پرداخت 50 سنت، بازدیدکنندگان می توانستند با استفاده از آسانسور به رصدخانه که در طبقه 71 قرار داشت، بروند. درب ها و فضای داخلی آسانسورها به زیبایی با چوب های حکاکی، کار شده بودند و به سبک اتاق هایِ نقاشیِ پاریسی بودند. صعود با آن یک دقیقه ی به ظاهر بی پایان طول می کشید. داخل رصدخانه جعبه ای شیشه ای بود که ابزار والتر کرایسلر داخل آن قرار داشت. این ابزار مرتبط با زمانی بود که او کارآموز ماشینکاری بود و آنها را ساخته بود و از آنها استفاده می کرد. این، روش کرایسلر برای دراماتیک کردن ارتقای خود از یک ماشینکار جزء به صاحبِ بلندترین ساختمان جهان بود.
رصدخانه در دو طبقه قرار داشت و مناظر از هر جهت خیره کننده بود. در یک روز با هوای پاک، قابلیت دید تا 160 کیلومتر وجود داشت. در سمت غرب، رودخانه هادسون، نیوجرسی و سه پشته ی بلند متعلق به کارخانه بخار زغال سنگ ادیسون الکتریک (با فاصله ی تنها سه بلوک) قرار داشت. در نمای دیگر، مجسمه آزادی و همچنین بازنده ی مسابقه آسمان خراش ها، ساختمان بانک منهتن در وال استریت 40، به وضوح قابل مشاهده بود. اسکلت فولادی ساختمان امپایر استیت فقط دو بلوک فاصله داشت و از آن نقطه، کارگرانی که مضطربانه در ارتفاع 150 متری سطح زمین بر روی تیرها مشغول به کار بودند، دیده می شدند. یک سال بعد که ساختمان امپایر استیت افتتاح شد، از نظر ارتفاع از ساختمان کرایسلر پیشی گرفت.
ورود به Cloud Club که طبقات 66، 67 و 68 را دقیقاً زیر رصدخانه در اختیار داشت، فقط برای اعضا و مهمانانشان آزاد بود. تعداد افرادِ عضو محدود به ۳۰۰ نفر بود و از هیچ زنی دعوت نشده بود. با توجه به مقررات شورای برنامه ریزی شهری، این ساختمان پنج سطح "عقب نشینی" داشت که به تدریج با نزدیک شدن به قسمت های بالا، از اندازه ساختمان کاسته می شد. این امر بدین معنی بود که Cloud Club به سه طبقه نیاز داشت.
طبقه پایین این کلوپ که به سبک بارونی (سبکی در معماری) و با روکش های بلوط ساخته شده بود، دارای یک اتاق مخصوص طبخ کباب و یک رختکن بود و به مجلل ترین محل برای مردان شهر معروف بود. در همان طبقه، آشپزخانه، شیرینی فروشی، یک آرایشگاه و یک اتاق با کمد های اختصاصی وجود داشت. این کمد ها که هر یک مختص یک نفر بود و قفل آن با تصویر انگشت باز می شد، جایی بود که اعضا می توانستند در صورت وجود ممنوعیت، بطری های خود را در آن بچینند.
از طبقه پایین، پلکانی بزرگ به اتاق Cloud منتهی می شد. این اتاق دارای سقفی بلند و گنبدی شکل بود که ابر در آن نقاشی شده بود. این اتاق بسیار مدرن و دارای چهار ستون بزرگ بود که با آینه پوشش داده شده بود و بالای آنها لامپ هایی کار شده بود که درون شیشه های حکاکی شده قرار داشتند. صندلی ها و میزها از آلومینیوم ساخته شده بودند، چون این فلز در آن زمان با توجه به سبک معماری آرت دکو دارای محبوبیت زیادی برای ساخت مبلمان بود. این اتاق می توانست 80 نفر را در خود جای دهد. آخرین مورد، امکان دریافت تماس با اتصال سوکت تلفن به یکی از پریزهای دیواری بود.
پلکانی کوچک به طبقه سوم Cloud Club و اتاق های غذاخوری اختصاصی شرکت تگزاس و شرکت کرایسلر منتهی می شد.
این کلوپ در نهایت میهمانان زن را نیز پذیرفت. در اواخر دهه 1970 به علت کاهش تعداد عضویت تعطیل شد، اما "cloud club" های جدید و بزرگتری در نقاط مختلف شهر ساخته شدند.
تاج متمایز ون آلن "با جاروهای منحنی و دنده های تابشی خود که به یک گلدسته ۳ متری درخشان متصل می شد" (ارنست ثوم، 1933)، بدون شک تصویر نمادینِ خودِ ساختمان است. همچنین نمادی از معماری یک آسمان خراش در افق شهر نیویورک می باشد. در سال 1996، جودیت دوپره، نویسنده و مدرس مشهور، کتابی کم حجم با عنوان آسمانخراش ها: تاریخی از مهم ترین و معروف ترین آسمانخراش ها (بلک داگ و لِوِنتال، نیویورک، 1996) منتشر نمود. او عکسی از ساختمان کرایسلر که واضحاً نشانگر برجی با نمای استنلس استیل بود را برای چاپ بر روی جلد کتابش انتخاب نمود. "اولین در بین همه آسمان خراش ها- ساختمان کرایسلر با قدمتی فوق العاده- همچنان در افق نیویورک باقی می ماند. درخشش آن، انعکاس دهنده ی تب و تاب دهه ی خروشانِ بیستم است، زمانی که نیویورک به عنوان شهری در اوج و شیک، با ریتم های موسیقی جاز، شعله ور و عاشق خودش شد." جودیت دوپره (Judith Dupré)، 1996
شکل ظاهری و خیره کننده ی ساختمان کرایسلر قطعاً جای تعجب دارد: "برج های دیگر ممکن است ادعا کنند که بلندتر هستند، یا از نوآوری های بیشتری برخوردارند، اما قسمت بالایی کرایسلر مانند عصای جادویی یک جادوگر است، قله ای بلند، شایسته ی سرزمین آز. ساختمان های هرمی شکل زیادی وجود داشتند، از جمله کولوسوس رودز، کلیساهای بزرگ قرون وسطایی و گوتیک اروپا و برج ایفل در دوران "مدرن"، ساختمان وولوُرث و ساختمان کرایسلر: بناهایی ساخته شده توسط بشر به منظور بالا بردن سطح فکر و الهام بخشیدن به اذهان" کارتر بی. هورسلی (Carter B. Horsley)، کتاب مرکز شهر
با این حال، از ساختمان کرایسلر در زمان افتتاح آن چندان استقبال نشد (حتی از طرف منتقدین). لوئیس مامفورد (Lewis Mumford) که منتقدی معروف بود، آن را "تبلیغات تجاری" خواند و ویلیام ون آلن عنوان ناخوشایند "زیگفیلد معماری" را به خود اختصاص داد. با این حال روزی فرا می رسد که این ساختمان، نه به عنوان بلندترین، بلکه به عنوان یکی از بهترین ساختمان های جهان شناخته شود.
وقتی کار ساختمان به اتمام رسید، کرایسلر در ابتدا دستمزدی به ون آلن پرداخت نکرد و ادعا نمود برخی از تامین کنندگانش او را پس زده اند. ون آلن شکایتی 725 هزار دلاری بابت دستمزد خود به دادگاه ارائه داد. با اینکه هیچ قراردادی امضا نشده بود (زیرا کرایسلر اجاره این پروژه را از مالک قبلی تحویل گرفته بود)، دادگاه به نفع آلن و حتی خیلی بیشتر از آن رأی داد. هزینه 840 هزار دلاری برای تهیه نقشه ها و مشخصات و نظارت دقیق بر ساخت و ساز، 6 درصد از هزینه 14 میلیون دلاری ساختمان محاسبه شد. این موضوع با توجه به اینکه معماران دیگر معمولاً 10 درصد از کل هزینه را طلب می کنند، معامله ای ارزان محسوب می شد.
والتر کرایسلر در سال 1949 در 74 سالگی درگذشت و خانواده اش در سال 1953 این ساختمان را فروختند. تعمیرات زیادی روی آن انجام نشده بود و ساختمان تقریباً خراب می نمود و تا سال 1957 که شرکت بیمه ماساچوست آن را خریداری کرد، مستأجرین کمی در آن ساکن بودند. شرکت بیمه ماساچوست تقریباً 35 میلیون دلار برای این ساختمان پرداخت و 23 میلیون دلار دیگر نیز برای بازسازی هزینه کرد. نقاشی های روی دیوارهای لابی بازسازی شدند و روی عقاب ها و گلدسته های استنلس استیل، پولیشکاری انجام شد. مهمتر از همه، ساختمان با سیستم های مدرن گرمایشی، سرمایشی و تهویه مطبوع تجهیز گردید. با دستیابی به این هدف، ساختمان مجدداً در سال 1979 به فروش رسید. تا آن زمان، 96 درصدِ ساختمان از ساکنین پر شده بود.
همانطور که وی در فصل "کاربردهای معماری" خود در کتاب فولادهای ضد زنگ، ویرایش شده توسط ارنست ثوم (1933، 1935) نوشت، علاوه بر تاج برجسته، فولاد ضد زنگ نیروستا بخشی جدایی ناپذیر از دید ون آلن بود: "استفاده از فلزی که بدرخشندگی آن دائمی است، بیشترین کمک را در ایجاد خطوط مسطح و کاهش شکل های دایره ای در عملیات نما و سقف گذاری کرد. این روند به صورت تدریجی تا بالای ساختمان ادامه یافت، تا جایی که به معنای واقعی این فلز و آسمان با هم یکی شدند." بسیاری از تزئینات ساختمان کرایسلر نیز از فولاد ضد زنگ نیروستا ساخته شده بود. قسمت بیرونی ساختمان دارای تزئینات بسیاری بود، که در مجموع تقریباً 50 عدد بود و از چهار گوشه ساختمان در پنج سطح خارج می شد، مانند مجسمه ای از کلیساهای گوتیک. آناناس های با ارتفاع 2.75 متری، که نماد مهمان نوازی بودند، در طبقه 24 قرار داشت. در طبقه 61، 2.75 متر به سمت بیرون ساختمان، عقاب هایی با ظاهر خشن (شکل 25) با بال هایی به عرض 4.5 متر وجود داشت. مارگارت بورک-وایت، که عکاسی مشتاق بود، دفتر مجله فورچون در طبقه 61 را در اختیار داشت. او با یک دوربین از پنجره به بیرون خزید تا بر پشت یکی از عقاب ها بنشیند و در همان حال دستیارش از او عکس برداری کرد. این عکس که بسیار هم معروف بود، در مجله لایف به چاپ رسید. نزدیکتر به خیابان، دور ساختمان با آجر کار شده بود. لاستیک های کوچک نقاشی شده به شکل آجرهای سیاه رنگ، با درپوش های توپی بزرگ و براق پلیموث در سال 1929 متمرکز شدند. همه این تزئینات با استفاده از فولاد ضد زنگ نیروستا ساخته شده بودند.
شکل 25- عقاب ساخته شده با فولاد ضد زنگ نیروستا (8-18) در شصت و یکمین طبقه از ساختمان کرایسلر در زمستان 1930-1929. عکس گرفته شده توسط عکاس معروف، مارگارت بورک-وایت که استودیوی او درست پشت عقاب بود. چاپ عکس با مجوز دیوید استراویتز، ساختمان کرایسلر: نماد شهر نیویورک، روزی روزگاری، انتشارات معماری پرینستون، نیویورک، 2002
تولید کنندگان فولاد ضد زنگ نیز علاقه زیادی به ساختمان کرایسلر به عنوان آزمایشگاهی مناسب در خصوص دوام ورق استیل در کاربرد معماری داشتند. هیأت 10-A انجمن تست مواد آمریکا در مورد فولاد زنگ نزن، در سال 1929 تشکیل شده بود. اعضای این هیأت، ساختمان کرایسلر را فرصتی مناسب برای بررسی تأثیر محیط بر این نوع جدید از استنلس استیل می دانستند. هیأت کوچکی عمدتاً از تولیدکنندگان فولاد ضد زنگ تشکیل شده بود تا هر ۵ سال یک بار، پنل های استنلس استیل برج کرایسلر را بازرسی و وضعیت آن ها را مشخص کند. این کار به مدت 30 سال و تا 1960 انجام شد و در آن سال با توجه به اینکه عملاً هیچ خرابی ای در پنل های استنلس استیل رخ نداده بود، این بازرسی ها متوقف گردید.
شکل و شمایل ساختمان کرایسلر تغییری پیدا نکرد. تقریباً در سال 2000، سه تولید کننده ی عمده استنلس استیل بروشورهای زیبایی تهیه کردند که در آنها مزایای فولادهای زنگ نزن برشمرده می شد. هر شرکت به طرز جالب توجهی ساختمان کرایسلر را روی جلد بروشور خود چاپ کرده بود و این واقعیت را نشان می داد که این ساختمان نماد صنعت استنلس استیل می باشد. این 3 شرکت دارای مجوز تیسن کروپ، کاشف آلیاژ در سال 1912 در کارخانه فولاد اِسِن در آلمان بودند: • شرکت فولاد لودلوم (میلگرد و لوازم جانبی)، واتروِلیت، نیویورک • شرکت فولاد Crucible آمریکا (ورق)، نیویورک • شرکت فولاد Republic (ورق)، یانگ استون ، اوهایو
تزئینات، دیوارسازی و براق سازی ها نیز همگی توسط شرکت بنجامین ریسنر در شهر نیویورک انجام شد.
بازرسی برج در سال 1995. در سال 1995، در پی تمیزکاری ساختمان، برج و مجسمه ها توسط خانم کاترین ام. هوسکا (Catherine M. Houska)، مشاور ارشد مهندسی در TMR استنلسِ پیتزبورگ، به نمایندگی از طرف موسسه توسعه نیکل در تورنتو مورد بازرسی قرار گرفتند. آخرین بازرسی در سال 1950 انجام شده بود. گزارش خانم هوسکا به شرح زیر است:
"بشر همیشه سازه های بزرگ را از مواد با دوام ساخته تا قدرت و ثروت خود را به رخ بکشد. آسمان خراش ها، مانند اهرام گذشته می باشند. بنابراین، اولین استفاده ی گسترده از فولاد ضد زنگ در ساخت بلندترین ساختمان های جهان، کاملاً بجا بوده است: کرایسلر (1930) و امپایر استیت (1931). اگرچه ساختمان كرایسلر فقط برای چند ماه بلندترین ساختمان در جهان بود (77 طبقه، 1049 فوت یا 319 متر)، اما طراحی زیبا و سبک معماری آرت دكوی به کار رفته در آن، باعث شده نمونه ای ماندگار و شناخته شده از طراحی عالی یک آسمان خراش در سطح بین المللی باشد.
ارتفاع ساختمان کرایسلر تضمین می کند قسمت های بالایی آن توسط وزش باد و باران های ناشی از طوفان های شدید و گردبادها تمیز می شوند. این تمیز شدن به این معنی است که نمای خارجی از جنس فولاد ضدزنگ نیروستا، که پیش تولیدِ ورق استیل 304 است، نسبت به محیط های ساحلیِ در معرض آلودگی زیاد در طول عمر سازه، عملکرد بهتری دارند. قسمت بالای سازه، دوبار در سال های 1961 و 1995 به صورت دستی تمیز شده است.
در طی آخرین مراحل تمیزکاری در سال 1995، من ساختمان کرایسلر را به نمایندگی از موسسه نیکل بازرسی کردم، و روی مَتوِی (Roy Matway) به طور جداگانه آن را برای شرکت فولاد تخصصی جِی و اِل (J&L) بازرسی کرد. از نظر هر دوی ما وضعیت فولاد عالی بود. رسوبات سطحی با موفقیت برداشته شده بود و سطح آینه ای B2 روی سقف به نظر می رسید تازه نصب شده است. چندین فرورفتگی که احتمالاً ناشی از برخورد داربست در حین تمیزکاری بود، به چشم می خورد. برخی اتصالات روی گلدسته و مجسمه ها نیز ترک خورده بودند که هنگام تمیزکاری، لحیم کاری روی آنها انجام شد.
چندین صفحه تزئینی با ضخامت 0.48 میلیمتر در قسمت بالای گلدسته، به دلیل خوردگی بین دانه ای بایستی تعویض می شدند. غلظت بالای رسوب فسفر روی این صفحه ها نشانگر این بود که این مشکل احتمالاً به دلیل حذف ناکافی جریان پس از لحیم کاری اولیه ایجاد شده است. مَتوِی دو نمونه کار شده ی روی سقف را آزمایش کرد و مشخص نمود ترکیب شیمیایی آن در محدوده ی استاندارد گرید 302 قرار دارد.
تعدادی خوردگی حفره ای سطحی روی بالکن (بالای مجسمه ها) و حفره های سطحی تا عمق 0.12 میلیمتر بالای دودکش ساختمان (ضلع شرقی) به چشم می خورد. حفره های بالای دودکش، در اولین تمیزکاری در سال 1961، هنگامی که دستگاه زباله سوز ساختمان هنوز در حال استفاده بود، کشف گردید. در آن زمان، محل های حفره دار با قیر پوشانده شد و با رنگ نقره ای نقاشی شده بود. در سال 1995، رنگ نقره ای مدت ها قبل از بین رفته بود، اما قسمت عمده ای از قیر هنوز روی سطح بود. به مالک ساختمان توصیه شد که قیر را بردارند و سطح آن را بسایند و پولیشکاری کنند تا حفره های کم عمق از بین بروند. این کار انجام نشد و همین امر باعث شد تا تلاش قابل توجهی برای آب بندی درزهای سقف انجام شود. همیشه در حین باران های شدید، از این درزها آب به داخل ساختمان نشت می کرد.
در سال 1997، Tishman Speyer Properties مسئولیت این کار را بر عهده گرفت و بازسازی های بیشتری انجام داد.
ساختمان کرایسلر در 75 امین سالگرد. روز پنجشنبه، 26 ماه مِی 2005، نیویورك تایمز مقاله ای ویژه و 14 صفحه ای را به داستان ساختمان كرایسلر اختصاص داد. این شاید تنها ساختمانی بود که در سالگرد ساختش تا آن حد شناخته شده بود. صفحه اول بخش F عکسی جالب توجه و جذاب از بالای تاج و گلدسته ساختمان به ارتفاع 6 متر را نشان می داد، به طوری که پنل های فولاد ضد زنگ، به شکل جداگانه در اطراف پنجره های مثلثی به وضوح قابل مشاهده بودند. 2۴ مقاله در این باره نوشته و توسط ده ها عکس نشان داده شده بود. برخی از مقالات، قسمت های خاصی از ساختمان را مورد بحث قرار می دادند و بعضی دیگر، یادآور خاطرات بازدید نویسندگان از ساختمان بود.
کد: 50030281
زمان انتشار: شنبه 28 فروردین 1400 08:30 ب.ظ
تعداد نمایش: 95
تمامی حقوق برای گروه فلز محفوظ است.طراحی سایت توسط سایت بایک